این پرونده از شهریور سال گذشته با گزارش ناپدید شدن مردی جوان در دستور کار پلیس قرار گرفت.

خانواده این مرد ۳۸ ساله اظهار داشتند وی یک دفتر مشاوره حقوقی داشته است. در ادامه جسد مرد جوان که با ضربه‌های چاقو به قتل رسیده بود در غرب تهران کشف شد و مأموران با ردیابی‌های تخصصی به مردی رسیدند که آخرین‌بار با مقتول قرار ملاقات گذاشته بود.

بررسی‌ها نشان می‌داد همسر این مرد، منشی دفتر مقتول بوده است. بنابراین مأموران به سراغ این زوج رفتند و مردجوان به قتل اعتراف کرد، در بازرسی از خانه وی نیز یک قبضه کلت کمری پیدا شد.

وقتی متهم در شعبه ۱۰ دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد در حالی که اولیای دم برای وی تقاضای قصاص کرده بودند متهم گفت: ۶ ماه قبل با همسرم از شهرستان به تهران آمدیم. همسرم گفت یکی از دوستانش مردی را به او معرفی کرده که در تهران دفتر حقوقی دارد و به دنبال منشی می‌گردد. وقتی به تهران آمدیم به دفتر حقوقی رفتیم. مدیر دفتر به ظاهر آدم خوب و موجهی بود و وقتی دید ما جایی برای زندگی نداریم یکی از اتاق‌های دفترش را خالی کرد و به ما اجازه داد تا در همان اتاق زندگی کنیم. اما حدود یک ماه بعد متوجه شدم او و همسرم با هم به رستوران رفته‌اند خیلی شوکه شدم. وقتی از همسرم پرسیدم گفت یک قرار کاری بوده است اما من آنها را زیر نظر گرفتم و بعد از چند روز متوجه شدم که باهم در ارتباط هستند. اینقدر عصبانی شدم که صبح روز حادثه با او تماس گرفتم و قرار ملاقات گذاشتم.

بعد باهم به حاشیه یکی از اتوبان‌ها در غرب تهران رفتیم و در آنجا با هم درگیر شدیم و با چاقو چند ضربه‌ای به او زدم. بعد کارت عابربانکش را برداشتم و یک اسلحه خریدم تا همسرم را هم بکشم اما دستگیر شدم. با این حال من از کاری که کردم پشیمان نیستم. اگر زنده می‌ماند بازهم او را می‌کشتم. پس از پایان جلسه دادگاه قضات وارد شور شدند و متهم را به قصاص محکوم کردند.